فقر احمق می‌کند!

  چرا کمیابی اینقدر مهم است؟/ مولایناتان، سندیل،شفیر،انتشارات مک‌میلان

فقر احمق میکند

در اواخر جنگ جهانی دوم، در حالی که هزاران اروپایی از گرسنگی در حال مرگ بودند، ۳۶ نفر در دانشگاه مینسوتا داوطب شدند تا در مطالعه‌ای که آن‌ها را در شرایط سخت گرسنگی قرار می‌داد شرکت کنند.


 قضیه از این قرار بود که متفقین در حال پیشروی به سوی مناطق اشغال شده توسط آلمان‌ها بودند و با افراد بسیاری روبرو می‌شدند که از شدت گرسنگی یکپارچه استخوان شده بودند. این نیروها نمی‌دانستند که از چه روشی استفاده کنند تا بتوانند بدون اینکه خطری این افراد را تهدید کند به آن‌ها غذا برسانند.مشکلات فیزیکی پیش آمده برای این افراد در این روند تا حدی جدی بود؛ اما علاوه بر آثار فیزیکی، محققان با آثاری ذهنی روبرو شدند که انتظارش را نداشتند: علاقه به کتاب‌های آشپزی بیشتر شده بود؛ کسانی که قبلاً هیچ علاقه‌ای به این موضوعات نداشتند، فکر و ذکرشان فقط شده بود غذا. آن طور که یکی از شرکت‌کنندگان در این برنامه به یاد می‌آورد «غذا مرکز همهٔ افکار شده و تنها چیزی بود که در زندگی به آن اهمیت می‌دادیم.» کمیابی ذهن انسان‌ها را در اختیار گرفته بود.
فقر احمق میکند
اگر ذهن بر روی یک چیز متمرکز باشد، دیگر توانایی‌ها و مهارت‌ها مثل توجه، کنترل فرد روی خودش و برنامه‌ریزی بلندمدت مختل می‌شود. به گفتهٔ پژوهشگران در این شرایط پردازشگر ذهن ما به مانند پردازشگر رایانه‌ای که در حال اجرای چندین برنامه است، کند می‌شود. در واقع ما ظرفیت‌های ذهنیمان را از دست نمی‌دهیم بلکه توانایی دسترسی به تمام آنچه به طور معمول داریم را نخواهیم داشت.

اما مهم‌ترین و بحث برانگیزترین بخش کار آن‌ها مشخص ساختن آثار کمیابی نیست بلکه این ادعاست که کمیابی می‌تواند هر کسی را تحت کنترل خود درآورد.

 ویژگی‌هایی که به عنوان بخشی از شخصیت افراد تلقی می‌شوند (مثل رفتارهای فکر نشده، عملکرد نامناسب در مدرسه، تصمیمات نادرست مالی)، شاید در حقیقت محصول احساس تاثیرگذار کمیابی باشند؛ و زمانی که این احساس مداوم باشد ذهن را در اختیار گرفته و این شرایط را به آن می‌قبولاند، مثل کسانی که در باتلاق فقر گرفتار شده‌اند. فقر ذهن را محدود می‌کند .
فقر احمق میکند
نویسندگان کتاب به همراه تنی چند از همکارانشان آزمایشاتی علمی را ترتیب دادند. آن‌ها برای این آزمایش طبق درآمد اظهار شدۀ شرکت کنندگان، دو گروه فقیر و ثروتمند طراحی کردند. در سؤال اول این طور پرسیدند که فرض کنید ماشینتان دچار خسارتی شده که ۳۰۰ دلار خرج دارد، بیمه نیمی از این مقدار را پوشش می‌دهد. شما باید تصمیم بگیرید که یا ماشین را تعمیر کنید و یا به امید آنکه ماشین مدتی دیگر ادامه دهد این کار را به تعویق بیندازید؟ بر چه اساسی این تصمیم را می‌گیرید؟ بر اساس نتایج بدست آمده در این شرایط تفاوت چندانی میان عملکرد دو گروه از نظر IQ وجود نداشت. اما در شکل دوم این آزمایش، آن‌ها رقم تعمیر را به ۳۰۰۰ دلار تغییر دادند. این بار با اینکه نتیجهٔ آزمایش دربارهٔ ثروتمندان تفاوتی نکرده بود، نتایج فقیرترها نشانگر کاهش ۱۴ واحدی IQ در این شرایط داشت. این کاهش حتی از کاهش IQ افرادی که ۲۴ ساعت بیدار بوده‌اند نیز بیشتر است.

 پژوهشگران توضیح می‌دهند که «افزایش دغدغه‌های مالی برای فقرا، عملکرد ذهنی آن‌ها را حتی بیش از بی خوابی شدید کاهش می‌دهد.»

فقر از ظرفیت ذهن می‌کاهد. کمیابی، کمیابی می‌آورد در طول نیم قرن گذشته، آثار اضطراب و حواس پرتی برروی توجه و کنترل خود، به خوبی توسط دانشمندان علوم اجتماعی کاوش شده است.

 این مفهوم در سازوکار مغز نیز قابل مشاهده است: در زمان اضطراب و کارهایی که نیاز به کنترل فرد روی خودش دارد، سطح گلوکوز در قشر جلویی مغز (منطقه ای که به توجه، برنامه‌ریزی و انگیزه مربوط است) کاهش می‌یابد. قندخون پایین نیز باعث تقلیل رفتن ظرفیت‌های فیزیکی می‌شود. اما با وجود پیشرفت‌های حاصله در علوم اعصاب، این ایده که یافته‌های رفتاری می‌تواند سبب ایجاد بینشی متفاوت به تصمیمات اقتصادی شود موضوعی جدید است.
فقر احمق میکند
 کار پژوهشگران این طرز فکر قدیمی را تغییر داده که افراد فقیر به این خاطر فقیر هستند که تصمیمات بدی می‌گیرند. در واقع افراد به این خاطر تصمیمات بدی می‌گیرند که فقیر هستند. و آنطور که این پژوهش توضیح می‌دهد اگرچه تمام مشکل افراد فقیر مربوط به کمیابی نیست، اما کمیابی می‌تواند نشانگر نوع ذهنیتی باشد که افراد درگیر با آن از خود نشان می‌دهند.

کسانی که خود را در چرخهٔ کمیابی می‌یابند ناگزیر عملکردشان دچار نقصان می‌شود؛ تمرکزشان پایین می‌آید، برنامه‌های بلندمدت جایش را به خاموش کردن کوتاه‌مدت آتش مشکلات مالی می‌دهد و مشکلات دیگری را به وجود خواهد آورد ...

انصراف از نظر
فقط کاربران عضو می توانند نظر بدهند